loading...

شاهکار معماری ایران

معماري ايران در تركيب فضا پيچيده عمل مي كند اما حاصل اين پيچيدگي درك ساده تر فضا است. انسان براي حضور در فضاي نامناسب معماري ناگزير از صرف انرژي ذهني زياد است و در مقابل فضاهاي متناسب به راحتي و سهولت

معماري ايران در تركيب فضا پيچيده عمل مي كند اما حاصل اين پيچيدگي درك ساده تر فضا است. انسان براي حضور در فضاي نامناسب معماري ناگزير از صرف انرژي ذهني زياد است و در مقابل فضاهاي متناسب به راحتي و سهولت درك مي شوند آرامشي كه در فضاهاي معماري ايران احساس مي شود مرهون اين مسئله است. فضاهاي بسته با تكرار خود فضاهاي باز ديگري را بوجود مي آورند. در پارة از فضاهاي معماري جديد غربي فضاي آزاد (فضاي بيرون) از باقي مانده فضاهاي ساخته شده شكل گرفته و فاقد ارزش معمارانه است. در صورتيكه در معماري ايران فضاي آزاد (فضاي بيرون- فضاي خالي) از حضور آگاهانه فضاهاي ساخته شده شكل مي پذيرد. در اين معماري فضاي درون و بيرون پيوستگي عميق داشته و هر كدام شكل ديگري را تصميم مي گيرند. احساس آرامش و زيبائي كه با حركت در بافت شهرهاي قديمي ايران به انسان دست مي دهد مديون انتظام دو فضاي بيرون و درون است. در این مقاله به بررسی ابعاد معماری ایرانی پرداخته می شود.

الف) فضاهاي باز- فضاي بسته

قواعد و مفاهيم پيچيده معماري سنتي ايران دربارة فضاهاي بزرگ و كوچك مصداقي يكسان دارد. به عنوان نمونه نحوه محصور شدن و شاخص شدن محورهاي اصلي و فرعي در يك ميدان شهري، يا حياط يك خانه مسكوني به يك شكل است. و آنچه در هر دو مشترك است تبعيت از الگوئي مشابه مي باشد. اولين تمايزي كه مي توان بين دو فضاي مختلف قائل شد بسته يا باز بودن فضا است. معماري ايران در تبديل اين دو فضا، بسيار ماهرانه عمل كرده و ارتباط آنها را از طريق سلسله مراتبي از فضاهاي نيمه باز و نيمه بسته برقرار مي كند.

به همين روال بناهاي سنتي ايران به محيط پيرامون خود شكل داده و از آن شكل مي گيرند. فضاي باز در معماري ايران شخصيتي مستقل دارد. اين فضا عليرغم برخي از نمونه هاي غربي پس ماندة فضاي بين ساختمانها نبوده، بلكه هويتي مستقل دارد. حياط يك خانه ايراني يا مدرسه علميه گرچه از يك سو خود فضائي آزاد مي باشد، اما از سوي ديگر قطعه اي معمارانه است.

قصر شیرین

تقارن

تقارن يكي از شاخص و واضح ترين عوامل در تشخيص فضا است. تقارن به معناي قرين- همنشين و نظير است، و قرينه به چيزي اتلاق مي شود كه دليل درك و فهم مطلبي ديگر باشد. تقارن عموماً با محور و مركزيت همراه است. تقاون با نظم عجين بوده و نوعي برنامه كار از پيش فكر شده است. همچنين با محيط طبيعي و طبيعت انسان نيز سازگار است. انسان براي درك فضاي متقارن انرژي كمتري صرف مي كند. بديهي است ايجاد تقارن بدون دليل و منطق را كسالت بار و بي جذبه مي كند. معمولا در فضاهای معماری ایرانی دو نوع تقارن شاخص وجود دارد:

تقارن خطي و دو جانبه به ترتيبي كه عناصر، پيرامون يك محور مشترك قرار مي گيرند.

تقارن شعاعي كه عناصر حول يك نقطه مركزي واقع مي شد.

 

محور تقارن در معماری

محور

محورها نيز ابتدائي ترين وسيله سازماندهي فرمها و فضاهاي معماري هستند. محور گاه حضوري بارز و شاخص داشته و زماني فرضي و غيرقابل رؤيت است. محورها عموماً تقارن را القاء مي كنند و از آنجا كه شكلي خطي دارند، مسير و حركت را در جهت خود تقويت مي كنند. محور به مثابه يك جوي آب بوده بايد انتهايش باز باشد تا جريان يابد. محور باز پتانسيل دارد حركت در مقابل سكون است و بالاخره بايد در جائي ختم شود تا معني يابد. نمايش و حركت محور در معماري ايران از راستاي افقي به راستاي عمودي تبديل شده و باعث سياليت و يك دستي بيشتر فضا مي شود. عبور محور از فضاهاي يكسان و هم ارزش ايجاد مسيري پويا مي كند.

سازمان فضایی خطی

ورودي

ورودي مِفصلِ فضاي بيرون و درون است. از آنجا كه در معماري ايران ارتباط بين دو فضا بلا واسطه نيست، چندين فضاي ديگر بر اساس سلسله مراتب معيني به كمك آمده، و تشكيلات ورودي را شكل مي دهند. اين تشكيلات و سازمان فضائي گاه بين دو فضاي باز- دو فضاي بسته و يا نيمه بسته شكل مي گيرد. در بسياري موارد يك اثر معماري سازمان فضائي و برنامه اي كه قصد تعريف آنرا دارد، در ورودي بعنوان پيش درآمد به نمايش مي گذارد. عناصري كه در تركيب با يكديگر تشكيلات ورودي را شكل مي دهند به ترتيب وظيفة دعوت- توزيع و هدايت را بر عهده دارند. دو فضاي معماري مثل خانه و گذر، كمتر بلا واسطه در مجاورت هم قرار مي گيرند. بلكه عموماً از طريق چهار سو- صَحه در بند و هشتي با هم ارتباط پيدا مي كنند.

الف) فضاي دعوت كننده

اين فضا خود تركيبي از عناصر و فضاهائي است كه نقش دعوت كنندگي و هدايت به سمت بنا را داشته شامل جلوخان- پيش خان سكو و درگاه و حتي حدّ لبة بنا با محيط و آسمان را شامل مي شود.

ب) فضاي توزيع كننده

فضائي كه پس از دعوت، نقش و تقسيم و توزيع را به فضاهاي ديگر دارد، به شكل هاي گوناگون چون هشتي و نيم هشت و جز آن در بناها ديده مي شود.

پ) فضاي هدايت كننده

اين فضا در شكل پرپوشيده ها، دالانها و رواقها ظاهر مي شود و وظيفه هدايت از مكاني به مكان ديگر را دارد.

سه فضاي فوق مناسبتري تنظيم كننده حركت انسان از محيط بيرون به درون و يا بالعكس است. تركيب اين سه جزء گاه به ورودي يك خانة كوچك جلوة يك بناي باشكوه را مي بخشد.

سازمان فضایی مرکزی

سازمان فضايي

ادراك مجموعه هاي معماري مستلزم يك جريان تبعيض، تميز، تركيب، تلفيق است كه از فهم تشابه ها و تمايزها بين فضاهاي مختلف آغاز مي شود و تا شناسايي واضح اين تشابه ها و تمايزها اعتلا مي يابد. از نظر كالبدي مي توان يك شهر را شامل مجموعه هايي از واحدهاي معماري يا ساختمان ها دانست كه با انتظام خاصي قرار گرفته و يا با يكديگر تركيب شده باشند. در اين صورت مي توان شهر را مجموعه اي با يك نظام سلسله مراتبي متشكل از تك عناصر معماري، مجموعه هاي معماري بلوك هاي شهري، محله ها و كل شهر مورد مشاهده و تحليل قرار دارد.

هويت و ويژگي خاص يك شهر از ويژگي هاي تك عناصر معماري يا گونه هاي اصلي واحدها و تنوع گونه هاي فرعي منبعث از آن ها و انواع تركيب هاي عناصر معماري نشأت گرفته و در كيفيت هاي بصري و عملكردهاي خاصي نمايان است. احداث معابر عريض و مستقيم جديد متضاد با بافت ارگانيك سنتي باعث لطمه زدن و ايجاد خلل در محله بندي، واحدهاي همسايگي، از بين رفتن و اغتشاش در عرصه هاي اجتماعي، نظم سلسله مراتبي شبكه راه ها و تخريب سازمان هاي منسجم فضايي و كالبدي مجموعه هاي شهري و همچنين لطمه زدن به كيفيت هاي بصري و كالبدي مانند وحدت، يكپارچگي، هماهنگي، پيوستگي، تداوم، مقياس انساني و… بوده است.

شكل كلي و غالب يك فضا را سازمان فضائي آن مي نامند. عموماً شكل ساده شده و مشترك بين چند فضا را كه قابليت ساده تر شدن ندارد را سازمان فضائي آن اشكال مي نامند. سازمانهاي فضائي گوناگوني را مي توان بر شمرد و فضاها را بر اساس آنها تحليل نمود، اما در اين ميان خط و دايره از سازمان ها و برنامه هاي شناخته شده و بارز فضا است. در فضاهای معماری و شهرسازی ایرانی دو نوع سازمان فضایی کلی قابل تشخیص است:

الف) سازمان فضائي خطي

خط از تكرار فرمهاي يكسان پديد آمده و بيانگر حركت و تداوم است. سازمان فضاهاي خطي داراي ويژگي هاي زير هستند.جهت دار هستند و مي توانند نقاط ويژه اي را در شروع يا پايان تعريف كنند.

تداوم حركت پويائي و رشد، جزء صفات ذاتي آنهاست. سازمان فضاهاي خطي از انعطاف پذيري خاص برخوردار بوده و مي توانند بصورت شكسته، منحني يا مستقيم باشند.

ب) سازمان فضائي مركزي

اين سازمان فضائي متناسب براي احجام بيرون گراست و نگاه را بهر سمت و سو به بيرون هدايت مي كند. در حالت متقارن سازمان فضائي مناسبي براي عمارتهاي كلاه فرنگي و كوشك-هاست، و با اشكال دايره يا چندضلعي و حتي مربع قابل تعريف است. سازمان فضائي مركزي همچنين گرايش به سمت و سوي داخلي داشته، و به راحتي تبديل به حجمي درون گرا مي شود، سازماني مناسب براي تعريف نقطه اي شاخص و شريف در مركز است . اين مركزيت در معماري ايران گاه به يك بنا، و زماني به فضاي شفاف حياط مركزي روي دارد. فرمهاي مركزي به راحتي ساده شده و به شكل دايره يا حلزوني نزديك مي شوند، در نتيجه چشم به نرمي در آن گردش مي كند.

اصل ارتباط در هم تنیدگی

قرابت احجام

فرمهاي معماري ايران از حجاري يك حجم ساده اوليه حاصل مي شوند اين احجام با دارا بودن پيچيدگي هاي فراوان و عملكردهاي مختلف از اصول تركيب احجام ساده اوليه پيروي مي كنيد. بنا با حجم و فرم خود محيط پيرامونش را تعريف كرده و به آن محيط، سكون، يا حركت مي بخشد. به همين دليل احجام نامتناسب تعادل محيط پيرامون خود را بر هم مي زنند.اين احجام به موازات اداي وظايف زيبا شناسانه به ضرورتهاي عملكردي نيز، پاسخ گفته، و به اين لحاظ مسابقه برتري فرم و عملكرد برگزار نمي شود.احجام با كاسته يا افزوده شدن رفيع، كشيده در افق- شفاف سبك و سنگين مي شوند.

قرابت احجام

تركيب فضا

قواعد و نحوه تركيب مجموعه اي از چند فضا، هم آنهائي است كه در تركيب اجزاي يك فضاي منفرد وجود دارد. الگو در شكل گيري همه اجزاي بنا از كوچك تا بزرگ سيري داشته و در يك جا متوقف نمي شود. خلاقيت در اتصال و تركيب بين دو جزء كوچك فضا يا دو مجموعه بزرگ به طور يكسان صورت مي گيرد. صفات ارتباط- اتصال- بسط و تسلسل- تداخل و تداوم را همانگونه كه در فضاي يك اطاق خانه مسكوني مي توان مشاهده كرد، در يك مجموعه بزرگ نيز قابل تشخيص است. شكل هشت ضلعي را هم در ورودي يك خانه مسكوني، و هم در شكل حياط يك مدرسه و يا كاروانسرا مي توان ديد.در اين معماري فضاها به هنگام تركيب در حين وابسته بودن استقلال خود را از دست نمي دهند.

در معماري ايرانی گفتگوي بين فضاي باز و بسته از پيچيدگي و زيبائي خاصي برخوردار است. در اين معماري فضاي باز با نفوذ در فضاي بسته تركيب بي بديلي را بوجود مي آورد. گاه فضاي باز در فضاي بسته نفوذ كرده آنرا سبك و شفاف مي كند، و زماني فضاي بسته فضاي باز را احاطه كرده و با ايجاد حياط آنرا تبديل به فضا مثبت و معمارانه مي كند. بين جزء و كل فضا رابطة عميقي برقرار است گوئي هر عنصر سهم معيني از جرم و فضا دارد. در این مقاله سعی شد تعریف مختصری از عوامل و عناصر بارز در معماری و شهرسازی ایرانی ارائه گردد تا در روزهایی که بحث پیرامون معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی گرم است، با اصل و اساس آن بیشتر آشنا شویم.

منابع:

توسلی، محمود: ساخت شهر و معماری در اقلیم گرم و خشک ایران: نشر پیام: تهران: 1381

تولایی، نوین: زمینه گرایی در شهرسازی: مجله هنرهای زیبا شماره 10: 1380

پاکزاد، جهانشاه: هویت و این همانی: مجله صفه شماره 31: 1379

پیرنیا، محمد کریم: معماری اسلامی ایران: انتشارات سرونیا دانش: 1384

E.Zend بازدید : 817 سه شنبه 16 آذر 1395 زمان : نظرات (0)
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این سایت در سال 1393 با هدف پیشبرد آموزش و بالا بردن سطح آگاهی و توان علمی دوستان در زمینه معماری راه اندازی گردیده. امیدواریم بتوانیم گامی کوچک اما موثر برای دانشجویان و اساتید محترم برداریم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات
    آمار سایت
  • کل مطالب : 926
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 74
  • آی پی امروز : 139
  • آی پی دیروز : 446
  • بازدید امروز : 278
  • باردید دیروز : 734
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 71
  • بازدید هفته : 3,956
  • بازدید ماه : 19,807
  • بازدید سال : 155,693
  • بازدید کلی : 1,480,030